از اوضاع و احوال ما
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ب.ظ
دلم گرفته امشب...
از کجا و از چه کس نمیدونم
کلاس ها تمامی ندارند انگار ... خدا رو شکر امروز بعد از ظهر خوابم برد تا برای ساعاتی هرچند اندک متوجه این دل گرفتگی نباشم !!!
اتاق با وجود حضور بچه ها در خوابگاه ، خالی از سکنه است ؛ تقصیری ندارند دوستان ؛ یکی فردا امتحان داره ، یکی هم به دنبال انجام پروژه های روزهای آتی در حال دویدن! ... انگار خوابگاه هم از قاعده ی دل گرفتگی مستثنا نیست؛ و همه انتظار این رو می کشند که بالاخره شب آخر حضورشان در آن فرا رسد ، و از خوشحالی بازگشت به آغوش خانه بال در بیارن !!!
اما باز هم ... باز هم مثل همیشه همه چی خیلی خوب و آرام است. (البته اگر این هشدارهای رایانه که یک دفعه سر که بالا می گیری جلوی چشمت ظاهر میشن اجازه بدن!)
۹۳/۰۳/۱۹
منتظر بنظر ذرمورد وبلاگم هستم