چندصباحی بود که از داشتن حیاط بزرگ با سقف زیبای آسمان محروم بودیم که خدا رو شکر این موضوع هم با نقل مکان از یک خونه ی آپارتمانی خفه به یک خونه ی دو حیاطه حل شد!!
خب حالا بگو ببینم دیگه مشکلت تو این زندگی چیه؟؟
چندصباحی بود که از داشتن حیاط بزرگ با سقف زیبای آسمان محروم بودیم که خدا رو شکر این موضوع هم با نقل مکان از یک خونه ی آپارتمانی خفه به یک خونه ی دو حیاطه حل شد!!
خب حالا بگو ببینم دیگه مشکلت تو این زندگی چیه؟؟
امروز صبح یکی از روزهای قشنگ زندگیم بود.
البته نمیشه گفت صبح، ولی...
اول از همه برامون آش امام حسینی نطلبیده آوردن؛ وقتی از آش خوردم گفتم خدایا همه را به مراد دلشون برسون!
بعد خودم از حرف خودم خنده م گرفت، با خودم گفتم ببین دختر خوب! حالا ببین! اینقدر تو زندگیت بی دغدغه و مشکل هستی، که به یک آش ساده می گویی مراد دل!
خنده داره نه؟؟!!! به نظر من همه ی ماها همینیم، کلی گله و شکایت از زندگیمون می کنیم و از دغدغه ها و مشکلات نداشته ی زندگیمون می نالیم که دست آخر خودمون هم باورمون میشه که تو زندگیمون مشکلات زیادی وجود داره که قابل حل نیستن...
آخرشم با خوردن یه کاسه آش طعم تلخ زندگیمون شیرین میشه...