بوی پونه

گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید....گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر برآید

بوی پونه

گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید....گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر برآید

جمله بسازید...

سلام دوست عزیز

از تو میخوام همین الان مدادتو برداری
و با چیدن کلمات زندگیت در کنار هم یه جمله بسازی
یک جمله دوست عزیز ... فقط یک جمله !!!

پیام های کوتاه

یک روز خوب

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ق.ظ

بی مقدمه میگم ؛ سه سالی هست که رمز ورود به وبلاگم رو گم کرده بودم , و از قضا پسورد ایمیلم رو ! و برای تغییر رمز نیاز به وارد شدن به ایمیل بود!!!!

تا اینکه عزمم رو جزم کردم و رمز ورود هردو رو تغییر دادم !خسته نباشم واقعا:-)

البته تو این سه سال انگار همه چی عوض شده و دیگه با وجود اینستاگرام کسی دیگه با این فضاها کاری نداره!!!

من اینستاگرام ندارم ؛ یعنی واقعیتش با فضای مجازی نه حالم خوب میشه , نه می فهمم که قراره چه چیزی به علمم افزوده بشه(به قول مامان خانمم)  پس سعی می کنم با کاری که دوست تر دارم حال خودم رو خوب کنم؛ مثل خوندن کتاب , دیدن فیلم , آشپزی , دوختن پته , یا حتی بازی کردن با پسر عزیزتر از جانم.

یکی از بزرگترین شگفتانه های زندگیم سه روز پیش اتفاق افتاد ؛ توی مهمونی خانمونه ای که خودم ترتیب داده بودم یهو ناغافل کیک تولدم از راه رسید!!!

همسر عزیزم خیلی دوستت دارم ؛ به خاطر تمام دلخوشی هایی که با وجود تمام سختی ها برام مهیا کردی تا حالمو خوب کنی. دوستت دارم ؛ به خاطر تمام شگفتانه هایی که از روز اول زندگی برام داشتی (اولین شگفتانه ی اساسی ت هم هیچ وقت یادم نمیره؛ روزی که برای دیدنم اومده بودی و من دم در خوابگاه دانشجوییم دنبال یه آقای خوش تیپ اما پیاده می گشتم که مثل همیشه با هم تاکسی بگیریم و بگردیم دنبال یه جای خوب برای گپ زدن و غذاخوردن و دلبری کردن,  غافل از اینکه تو توی ماشینی که همون روز خریده بودی نشسته بودی! تو دوره ی نامزدیمون یه پراید نوک مدادی داشتی که کلی هم باهاش خاطره داریم , ولی قبل از ازدواج به ناچار فروختیش . نمی دونم بازم قراره ماشین دار بشیم یا نه ولی من هم مثل خودت  همیشه امیدوارم , حتی اگه خدایی نکرده هیچ وقت ماشین دار و خونه دار نشیم.) دوستت دارم ؛به خاطر تمام سختی هایی که تا این لحظه توی زندگیت کشیدی و هنوز هم صدای آه و ناله و غرزدنت رو کسی جز خود من نشنیده(قابل توجه تازه عروس ها ؛ اگه دیدین آقاتون از سرکار اومد و اعصابش سر جاش نبود و با کوچکترین حرفی سرتون داد زد , اجازه بدید دادش رو بزنه و خودش رو تخلیه کنه , بعدش با پیش کشیدن یه موضوع کاملا بی ربط و مسخره خودتون متوجه می شید که اصلا اون داد و بیداد هییییچ ربطی به شما نداشته و الکی الکی با ناراحتی و کش دادن زیادی موضوع رو بزرگ و با اهمیت نکنین , یا بعبارت خیییلی ساده تر کمتر لوس و نازنازی باشین) دوستت دارم ؛ به خاطر روحیه ی بالا و همیشه امیدورات. و بالاخره دوستت دارم ؛ به خاطر اینکه با وجود کمردردی که یک ماهه خونه نشینت کرده و میدونم تمام دلت پیش کار و بارته هنوز هم دست از غافلگیری هات برنمیداری و به فکر من هستی.

  محمودکم ؛ امیدوارم خدا خیلی خیلی خیلی زود اجر تمام صبر و تحمل هات رو بده تا تو هم سهمی از دارایی های این دنیا داشته باشی( البته همین که من و یه پسر شیطون و عزیز رو داری یعنی خدا لطفش رو برات تموم کرده؛ منظور من سهم مادی بود)

روز خوبی بود و به من و مهمونام (به گفته ی خودشون )خیلی خوش گذشت . امیدوارم همه ی آدم ها از این روزهای خوب و این جور شگفتانه های باحال تو زندگیشون داشته باشن تا گوشه ای از غم و غصه های دلشون رو کم کنه.

پ ن : تولدم چند روز زودتر گرفته شد. 


کیک تولد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۰۸
پونک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی